سر مقاله‌ها

آيين وحدت يا بحران اراده؟              به بهانه‌ي هشتمين اجلاس سران كشور‌هاي اسلامي در تهران

آيين وحدت يا بحران اراده؟ به بهانه‌ي هشتمين اجلاس سران كشور‌هاي اسلامي در تهران

هشتمين نشست سران كشور‌هاي عضو سازمان كنفرانس اسلامي از يازدهم تا بيستم آذرماه سال جاري در تهران برگزار خواهد شد. پيشاپيش كارشناسان مربوطه گفته‌اند كه با تلاش كشور‌هاي اسلامي و هم‌دلي آن‌ها، اين سازمان مي‌تواند آينده‌اي نويدبخش براي اعضاي خود داشته باشد، چرا كه با پايان يافتن جنگ سرد و فروپاشي نظام دو قطبي در جهان، بازيگران صحنه‌ی روابط بين‌المللي افزايش چشم‌گيري يافته‌اند. همچنين به باور اهل فن: قوانين بازي نيز تغيير يافته است كه همين شرايط خاص، خود مي‌تواند قدرت حركت و وسعت عمل و اقدام سازماني نظير كنفرانس اسلامي را به گونه‌ی قابل توجهي افزايش دهد، البته به شرط آيين وحدت و نه بحران اراده‌ی واحد و باز با قيد اخلاص اسلامي و نه تنها اجلاس سياسي صرف.
آوارگي؛ طليعه‌ي «نظم نوين جهاني»

آوارگي؛ طليعه‌ي «نظم نوين جهاني»

يك شاعر آواره‌ي آفريقايي مي‌گويد: «آواره كسي است كه وقتي مي‌رود، غم عالم را با خود دارد، حتي اگر بهشت، مقصد او باشد و هنگامي كه باز مي‌گردد همه‌ي شادي‌ها را همراه مي‌آورد، حتي اگر رو به جهنم داشته باشد.» آوارگي و در‌به‌دري، داستان ملال‌انگيزي است كه در جاي‌جاي تاريخ نشان دارد، چرا كه همواره رنج بزرگ انسان‌ها به شمار آمده است.
آخرين يادگار اسطوره‌ی نثر پارسي...

آخرين يادگار اسطوره‌ی نثر پارسي...

خرم آن روز كزين منزل ويران بروم        راحت جان طلبم و ز پي جانان بروم                                                                                                  با آن‌كه فراموشي تنها نسخه‌ی رهايي از آلام است و هم دستور شفاي زمان امّا در زندگي زخمي‌هايي هست كه هرگز فراموش نمي‌شوند، درست همچون پديده‌ها و خاطراتي ارزشمند كه در برابر همين زخم‌ها، همواره به ياد مي‌مانند. طرفه اين كه در ديار، فرهنگ و روح جمعي ما، بدي‌ها و نادرستي‌ها فراموش مي‌شوند. خوشا نيكي و نيك‌رايي که چون رويايي ژنتيك در وجود تك‌تك آحاد اين ملت، وديعه‌اي جاودانه است. مگر به حكم تدريس و تدرّس باشد كه به وقتي نامي از محمود غزنوي برده شود امّا كافي است كه لب به سخن بازگشاييم. آن هم به زبان پارسي، همان دم اين روح فردوسي پاك دين است كه حضور همیشگی خود را از زبان ما اعلام مي‌كند. نيكان و بزرگان جاودانه مي‌مانند، بي‌هيچ مداهنه‌اي!
انسان و حكايت اصل و عصر او

انسان و حكايت اصل و عصر او

 در تذكره الاوليا آمده است كه از شيخ پرسيدند: روزگار حال را و روزگار نبي (ص) را چگونه يافته‌اي؟ گفت: روزگار نبي (ص) روزگاري بود كه از سنگ و گِل بوي دل مي‌آمد و اينك روزگاري است كه از دل بوي سنگ و گِل مي‌آيد... رسمي ديرينه است كه براي ورود به مبحث مورد نظر، اغلب از ديدگاه طلايه‌داران انديشه سود برده مي‌شود و اينجا ما نيز برای گفتن دلیل كلام مي‌توانيم از آرای بزرگان فرهنگ خودي، گواهي مكتوب بياوريم امّا از آن‌جا كه قرار است نویسنده‌ی اين سطور، اشاراتي به فرهنگ تكنولوژي يا تکنولوژي فرهنگ! از نوع غربي آن هم داشته باشم، بهتر ديدم كه نمونه‌اي از سخن معمار فرهنگ و هويت باستاني مغرب زمين (نه حتماً به معناي جغرافيايي آن)، يعني كلام افلاطون را به عنوان پيش‌شرط مبحث موجود بياورم. كمتر اهل كتابي است كه با رساله‌ي كريتون، تأليف جاودانه افلاطون در باره‌ی وصاياي متهورانه‌ی سقراط آشنا نباشد.
اقتصاد بازار آزاد و مرگ «محيط» علم و ادب

اقتصاد بازار آزاد و مرگ «محيط» علم و ادب

بعد از حوادثي چند و پيش آمدن مشكلاتي كه از سر گذشت، سرانجام آماده شديم تا صفحه‌هاي مهيا شده‌ي مجله را در پي تأخير آزاردهنده‌اي، روانه‌ي مراحل چاپ كنيم كه بيش از اين شرمنده‌ي خوانندگان نباشيم. موضوع سرمقاله به بحث و بررسي «نقش رسانه‌ها و ريشه‌هاي اقتدار ارگان‌هاي خبري» اختصاص يافته بود كه متأسفانه با خبر‌هاي ناگواري روبرو شديم. خبر درگذشت تني چند از پاك‌انديشان و راست‌كرداران جامعه‌ي فرهنگ و محيط ادب و هنر.
از بوذر جمهور تا مهاجراني

از بوذر جمهور تا مهاجراني

آزادي، همين واژه‌ی آرام و ساده كه از پنج حرف آسان و پيش پا افتاده شكل گرفته است، به عنوان آشكار‌ترين آرزوي انسان اهل معرفت، توفان‌ها برانگيخته و تاوان‌ها گرفته و تنهايي‌ها چشيده است. بهاي برونْ‌رفت آن از دوران مخفي و ممنوع خود، اقيانوسي از خون عاشقان و انديشه‌ورزان و عدالت‌طلبان و مصلحين بوده است. آزادي وديعه‌ی وجدان آدمي است كه سعادت نهايي را وعده مي‌دهد، محالي غريب كه در نزديك‌ترين منزل امكان و حقيقت، چشم به راه فرستادگان روشنايي است تا حضور آن را به ستم‌ديدگان و منتظران عدالت بشارت دهد. چه خواست و خواب عجيبي كه به گونه‌ی يكي از خدايان ديرينه‌ی بشري، هنوز معبد باستاني‌اش از خون قربانيان سيراب نشده است. بهشت گم شده‌اي كه گاه نسيمي محسوس از معناي آن بر رخسار تشنه‌ی اولاد آدمي وزيدن مي‌گيرد، سعادت را ياد‌آوري مي‌كند امّا پيش از بيداري كامل و پيش از درك درست از سوي خواهندگانش، باز محو و ناپديد و ناپيدا مي‌شود و تنها ردي كم‌رنگ از روياي خود، در كلمه‌اي با پنج حرف آسان و پيش پا افتاده به جاي مي‌گذارد تا... اِن الانسان لَفي خُسر... !
از اين هزاره‌ي نوروزي

از اين هزاره‌ي نوروزي

نفس باد صبا مشك فشان خواهد شد    عالم پير دگر باره جوان خواهد شدعجب رستاخيزي است اين روز و نوروز، اين بلوغ و بهار. همه‌ي هستي در بخشش و دهش، دوباره زاده مي‌شود، مَثَلي مكرر است از حيات ناميرا و از نوخواستن جماد و گياهي و آدمي و پري. بهار و نوروزخواني سرودي ازلي است كه ملت و فرهنگ ما، بيشترين بهره‌ها را از عطاياي طبيعي و آييني آن برده است، چندان كه نام بي‌همتاي «ايران» هَمْزيِ فروردين و ارديبهشت و خرداد آمده است. پاييزان و جشن‌هاي ديو‌نيسوسي نزد يونانيان و بهاران و جشن‌هاي نوروزي براي ما ايرانيان، از بزرگ‌ترین اعياد ملل جهان به شمار مي‌روند.
خانه‌هاي بي‌كتاب  كتاب‌هاي بي‌خانه

خانه‌هاي بي‌كتاب كتاب‌هاي بي‌خانه

رسمي ديرپا و سنتي محترم است: ما ايرانيان چه صاحب‌خانه باشيم، چه نباشيم، لااقل بر رف سقفي كه زير آن زندگي مي‌كنيم، حتماً كتابي، كتاب‌چه‌اي، صحيفه و صحفي ديده مي‌شود: از كتاب ديني تا ديوان‌هاي حافظ و شمس و... يا حداقل يك زيارت‌نامه، خطي كه دعا‌ست، يا دفتري كه فالي و تفألي، حتي اگر خواندن و نوشتن سهم همسايه باشد و ما بي‌سواد. كمتر خانوار ايراني‌ست كه با كتاب بيگانه باشد. مسأله‌ی كتاب و كتاب‌خواني در هر ديار و ميان هر قومي، نشاني از بود و نبود و برآيند رفاه نسبي، تعادل اقتصادي، ‌رشد فرهنگي، عدالت اجتماعي، توازن طبقات، تمدن و دموكراسي‌ست و كافي‌ست تا يكي از اين مشخصات حذف يا تضعيف شود، بي‌شك ضربه‌پذير‌ترين مقوله كه در تيررس اين كاستي قرار مي‌گيرد، همين مقوله‌ی كتاب، فرهنگ و آيين كتاب‌خواني است.
عضویت خبرنامه
عضو خبرنامه ماهانه وب‌سایت شوید و تازه‌ترین نوشته‌ها را در پست الکترونیک خود دریافت کنید.
آدرس پست الکترونیک خود را بنویسید.
کمی صبر کنید...

دنیای سخن

آینه‌ای از فرهنگ معاصر ایران با بیش از پنجاه شماره مجله