گفت‌وگو با ایرج بسطامی


سی‌ودو ساله است با آواز رسا و حجب و حیای دوست داشتنی شهرستانی یا شاید بیشتر روستایی، با کنسرتی که تازگی‌ها گروه عارف در تالار وحدت داشت ایرج بسطامی را شناختیم. با این گروه کار می‌کند و اولین مجموعه‌اش ضبط همان برنامه‌ای است (افشاری مرکب) که در تالار وحدت اجرا شد و چه بسا این نوار که در دست انتشار است تا زمان انتشار مجله منتشر شده باشد. با برنامه‌ای که در تالار وحدت داشت چنین به نظر می‌رسد که از امیدها و نخبه‌های آواز ایران است. برای آشنایی بیشتر، همکارمان شاهرخ تویسرکانی گفت‌وگویی با او داشته است که در این‌جا می‌خوانید. 


•از چه زمانی متوجه شدید که صدای خوبی دارید و می‌توانید بخوانید و از چه زمانی شروع به خواندن کردید؟ 

-موسیقی در خانواده‌ی پدری من ریشه و سابقه داشته است. پدرم هنوز در ساعات فراغت ساز می‌زند و این استعداد را از پدرش (پدربزرگم) به ارث برده است. من البته بیشتر مدیون مرحوم یدالله بسطامی، عموی خود هستم که در موسیقی استادی و مهارت داشت. او بود که ذوق و علاقه مرا تشخیص داد و از همان نوجوانی من، تمام گوشه‌ها و ردیف‌های موسیقی اصیل را به من آموخت و تا آن‌جا که می‌دانست و توانست راهنمایی‌ام کرد، من آن‌چه در این زمینه کسب کرده‌ام را مدیون و مرهون او هستم. در اوایل انقلاب عمو فوت شد و از این واقعه بی‌اندازه ملول شدم، برای تغییر محیط به تهران آمدم و این‌جا نزد استادان موسیقی و آواز تعلیم دیدم و به طور مستقیم و غیرمستقیم از دانش آن‌ها استفاده کردم. 

•بیشتر نزد کدامیک از استادان موسیقی آموزش دیده‌اید وبا چه کسانی کار می‌کنید؟

-بیشتر از همه استاد پرویز مشکاتیان. او با دلسوزی و عطوفت فراوان اجازه داد که از منبع سرشار ذوق و استعداد هنری‌شان کسب فیض کنم و هم اکنون با گروه عارف که به رهبری ایشان اداره می‌شود همکاری دارم. 

*         *         *


•نظرتان راجع به موسیقی آوازی ایران چیست؟ با خصوصیاتی که از این نوع موسیقی می‌شناسیم یعنی همان‌گونه که بسیاری گفته‌اند غمگین بودن–بی‌شکوه–آن، یک‌نواختی و شاید تکراری بودن آن، ... آیا این نوع موسیقی همچنان می‌تواند پایدار بماند یا ناگزیر باید تن به تغییراتی بدهد تا دوام یابد؟

-این سوال مهمی است و بی‌تعارف بگویم که من در حدی نیستم که بتوانم درباره‌اش  نظر بدهم، من هنوز در آغاز راهم ولی آن‌چه روشن است و شما به آن اشاره کردید و بر اساس مطالعات و تحقیقاتی که در این زمینه از منابع مختلف داشته‌ام باید عرض کنم بله، خیلی‌ها معتقدند موسیقی اصیل و سنتی ما همه‌اش از درد و غم حرف می‌زند، یک‌نواخت و مونوتون است و شاید بتوان گفت با جامعه‌ی امروز هماهنگ نیست. پاسخ اصلی این سوال‌ها به طور خیلی خلاصه و مفید برمی‌گردد به فرهنگ ما، به ویژه فرهنگ مذهبی ما و به عبارت دیگر به عرفان و شناخت آن. به این معنی که کسی که «عرفان اسلامی» را بشناسد، موسیقی سنتی را درک می‌کند و اگر شناختی از عرفان اسلامی نداشته باشد، موسیقی اصیل هم در نظرش چیزی نامربوط، یک‌نواخت و شاید هم بی‌قاعده جلوه کند و در این صورت حق هم با اوست، چون فرهنگ موسیقی اصیل را نشناخته است. موسیقی اصیل و عرفان اسلامی رابطه‌ای بسیار نزدیک و تنگاتنگ با هم دارند و تا وقتی که ظرایف و پیچیدگی‌ها و حدیث نفس عرفان اسلامی را نشناسیم، نسبت به موسیقی سنتی نامحرم هستیم و ناموس و غیرت عشق ازلی نخواهد گذاشت مقیم حریم حرم موسیقی سنتی باشیم، به قول خواجه شیراز: 

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی          گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

          پاسخ آنان‌که از آه و ناله‌ی موسیقی سنتی ایراد می‌گیرند باز همین است، همان‌طور که می‌دانید در عرفان اسلامی درد و دردمندی و کسانی که صاحب درد هستند، به طور جدی تایید می‌شوند و در مقابل کسانی که درد ندارند، یعنی آن‌ها که بیهوده احساس خوشحالی می‌کنند و به زبان دیگر دوست‌داران موسیقی «بزمی و مبتذل»، بی‌تردید نفی می‌شوند، همان‌طور که حضرت مولانا گفته: 

پس بدان این اصل را! ای اصل جو!             هر که را درد است، او برده است بو

          به این ترتیب درمی‌یابیم این چنین «آه و ناله‌ها» و «دردها» و این «غم‌ها» نه تنها مغموم و ناپسند نیست بلکه ستودنی و پسندیده هم هست. در اینجا بد نیست یادآوری کنم در بررسی کارهای موسیقی‌دان‌ها و هنرمندان کشورهای غربی کار آن‌هایی بیشتر ماندنی و موفق بوده است که خود صاحب اثرها، در زندگی خصوصی‌شان به گونه‌ای از دردها و رنج‌های از نوع «عرفان» ما آشنا و همراه بوده‌اند. 

برگردیم به موسیقی سنتی و عرفان، موسیقی عرفانی مانند خود عرفان که هدفش کمال بخشیدن انسان است، هدفی ندارد جز این‌که موسیقی‌دان و مخاطب او را به کمال برساند و به همین دلیل است که در موسیقی سنتی اخلاق و مجموعه الگوهای رفتاری هنرمند، در نوازندگی‌اش و به طور کلی موسیقی‌اش پنهان است. در زمان‌های گذشته که هنوز موسیقی اصیل رابطه‌ی بیشتری با عرفان داشت، در انتخاب استاد حساسیت زیادی به کار می‌رفت زیرا تمام سلوک یک استاد در موسیقی، درست مانند رابطه‌ای که یک پیر با مرید دارد به شاگردش منتقل خواهد شد. 

بدون اینکه قصد مقایسه‌ی موسیقی غربی و ایرانی را داشته باشم برای درک این نکته بی‌مناسبت نیست که اشاره کنم به موسیقی غربی. در موسیقی غربی، یک استاد فقط دانش موسیقی‌اش یعنی «تکنیک» را به شاگرد می‌آموزد ولی موسیقی سنتی ما، به دلیل ارتباط عمیقی که با عرفان دارد حتی طرز سلوک استاد هم رفته‌رفته در شاگرد ظاهر خواهد شد. چون موسیقی سنتی ماهیتی کاملاً درونی دارد و استاد مجبور است با شاگرد رابطه‌ی درونی پیدا کند. خلاصه آن که در موسیقی فرنگی «مخلوق» مهم است نه «خالق». به عبارت دیگر همه با خود اثر کار دارند نه سازنده‌ی اثر ولی در موسیقی سنتی ما کاملاً برعکس است. 

نکته‌ی دیگر این‌که موسیقی سنتی ما حتی اگر بدون کلام باشد، به ما «مراقبه» می‌دهد، دیگر چه رسد به این‌که آن را آراسته به کلام هم گوش کنیم. در این صورت شعر الهی شاعران عارفی چون حافظ، مولوی، نظامی، سعدی، فروغی بسطامی و دیگران چنان بار لطیف و روح‌نوازی به آن می‌افزاید که شنونده عمیق‌تر از هر زمان دیگری به عمق «مراقبه» و در نتیجه به لایه‌های عمیق آرامش (غایت روان‌درمانی مغرب زمین) می‌رود. 


•کدام یک از آوازخوانان ایران را بیشتر می‌پسندید و به نظر شما آواز خوب و صدای خوب چه مشخصاتی دارد؟ 

-در سال‌های اخیر، آوازخوانان ما کارهایی ارائه داده‌اند که اغلب بهتر از کارهای گذشته است. با وجود این، در مجموع، از صدای بنان و تکنیک کار او بیشتر لذت می‌برم. 


•آیا کار جدیدی در دست انجام دارید؟ 

-بعد از کار«افشاری مرکب» که در تالار وحدت اجرا کردیم، کار دیگری در دستگاه شور از ساخته‌های استاد مشکاتیان در دست اجرا دارم که به نظرم کار بسیار زیبایی است. 


•گویا گروه عارف در تدارک اجرای چند کنسرت در اروپا و آمریکاست. در این سفر به کجاها خواهید رفت و چه برنامه‌هایی دارید؟ 

-گروه عارف به دعوت رادیوهای فرانسه، کلن، کانون دوست‌داران هنر اروپا و... تصمیم دارد از ششم مهر در شهرهای فرانکفورت، پاریس و لندن چندین برنامه اجرا کند. همچنین به دعوت دانشگاه مونترال کانادا در این کشور نیز کنسرت خواهد داشت و قرار است در چندین ایالت آمریکا نیز برنامه‌هایی داشته باشد. امیدوارم به یاری گروه عارف بتوانم گوشه‌ای از موسیقی اصیل ایران را به جهانیان بشناسانم.

شماره 35      

آبان 69