زخم زبان، حضور زبونی است


شاهرخ تویسرکانی 

فراوانی همیشه نعمت نیست، گاه نفرین مطلق است. مصداق مرگ است. خاصّه در جهان‌واره هنر و به ویژه در سیطره موسیقی، بسا اگر محمدرضا لطفی در نمی‌گذشت، من به صرافت تحریر این یادداشت نمی‌افتادم. 

بزرگان موسیقی ملی ما روز‌به‌روز از حلقه حضور دور می‌افتند به فرمان مرگ، پرویز مشکاتیان نازنین، ما را از تکرار حضور خود محروم کرد و تار زنِ پرقدرت معاصر، لطفی هم، کم‌لطفی کرد و ما را به امید جانشینان خود جا گذاشت و رفت. حاشا اگر نپذیریم که مرگ، همان قائم و قائد قهار است و این رفتن‌ها طبیعی است، دستگاه چند مجهولی موجودی به نام انسان گاهی و تنها به دست مرگ حل می‌شود، این معامله مقدر همه ماست. 

باری در این گذار لاجرم، آنچه ما را رنج می‌دهد، نه تنها، تنها ماندنِ موسیقیِ فاخر و شریف و مردمی ما، که تجاوز شبه موسیقیِ «لعنت» است که رابطه سه‌گانه هنر، هنرمند و هنرپذیر را به گونه‌ای ضد‌فرهنگی و پَلَشت، مخدوش کرده است. دوغ و دوشاب چنان درهم و هم آغوش آمده‌اند که مولود آنها جز «نفرین علیه زندگی و حقیقت» چیز دیگری نبوده و نیست. آنجا که بی‌دانشی و ابتذال و شهوت، شهرت به هم می‌رسند و مدعی خلق موسیقی می شوند، فاجعه آغاز می‌شود. این دانش دجّالی، در حال پیش‌روی در رویاهای انسان ایرانی است. پیران و مغان موسیقی یکی‌یکی از چرخه نور و چراغ و آفرینش خارج می‌شوند و سیاهچاله‌های خطرناک و بلعنده و بی رحم، شب و روز از شش جهت بر سر تمدّن و هنر و اندیشه و شعر و موسیقی ما فرود می‌آیند، حقیقت را می‌بلعند و ابتذال را بالا می‌آورند. آن هم زیر تابلویی به نام «رپ». 

رپ RAP برای عدّه‌ای «بیش فعال» به حزب تبدیل شده است. تا به حال کسی پرسیده است RAP در لغت به چه معناست؟ 

می‌دانید میان مشهور شدن و انگشت‌نما شدن، فاصله چندانی نیست. اما شهرت ناب کجا و انگشت نما شدن کجا؟! بنا به همین نظر، تفاوت سنگینی میان معنای «نقد» و «زخم زبان» وجود دارد. نقد، مولود خرد، همدلی انسانی، سازندگی و هدایت است که به جرأت هم نیاز دارد، جرأت برآمده از تفکر اما زخم زبان با همه شباهت کلی که به نقد دارد، نشانه بزدلی و وحشت است، زخم زبان زاییده‌ی بی‌خردی، واگرایی، ویرانی و انحراف است. جالب اینجاست که رپ در لغت یعنی زخم زبان! 

این عیناً مصداق بحران روانی نسل‌های جهانی است که از نبود آرمانی درست، در رنج و بی‌پناهی به سر می‌برند. به همین سیاق و به موازات موسیقی آخرالزمانی رپ، ترانه‌ها نیز پر از ضعف تألیف، ضعف اندیشه و ضعف در تولید اندیشه است و این زیان بزرگ، رابطه‌ی تاریخی میان هنر، هنرمند و هنرپذیر را مسموم و غیرقابل اعتماد کرده است و همچنان در گسترش طاعون ترانه، پیش می‌رود. 

مثلاً جای خالی غول‌های موسیقی شریف ما (نه از سر تعصب کلاسیک) را چه کسانی پر کرده‌اند؟! به جز انگشت شماری ترانه خوش ایرانی سال ها، ؟ (نه مطلقاً) بیداد علیه خویشتن است. موسیقی وحشت در جهان رپ، ؟ رویاهای نسل‌ها می‌آید. به ویژه که ما جز چند نفری «ترانه» سرای پر قدرت نداریم. جامعه پر از ؟ آواز و اندوه شده است اما همه شبیه هم‌اند و غیر قابل پذیرش و به تو هیچ نمی‌دهد جز تکرار مخفیانه «واویلا!!» 

موسیقی ؟ علیه روان جسمی انسان ایرانی است. چه تهران، چه لس‌آنجلس، جریان ترانه نفرت و نفرت در ترانه، به اوج فحاشی رسیده است. در برابر نقد تو مظلوم نمایی می‌شود، می‌گویند: این دستاورد نسل ماست. آیا نفرت افکنی، فحش علنی، تشویق به عبور از هنجارهای انسانی و گاه توهین به هنرپذیر –از سوی شبه هنرمند- امری اهریمنی نیست؟ 

«فحش خانوادگی» الهامات مخدر، جنون و دوزخ سرودن خلاقیت است. توجیه: اینها وجود دارد در جامعه، و ما صرفاً واقع بی‌نانه، آنها را در ترانه آورده‌ایم. عجب! زندگی، دستاوردهای جهاز هاضمه را هم داریم. بفرمایید بسرایید و بخوانید و قاه‌قاه زیر هق‌هق بزنید! 

-زخم زبان- خروجی ترس مطلق است. اسباب مبارزه یا راکب متفاوت نیست. ما (هنرپذیرها) از سوی این نوع «خود هنرمند خوانده» بمباران می‌شویم و بیداد مثل سیاه‌چاله، کهکشان سه قطبی هنر، هنرمند و هنرپذیر را از یکدیگر دور می‌کند. این نتیجه تبانی ساده لوحی با تاریکی است. این پاپ و بِرِیک و رپ، هر کدام جهانی دارد، در ایام ماضی، موسیقی پاپ در سرزمین ما نهادینه شد و نتایج خارق‌العاده ای به بار آورد، در واقع بومی شد، هم به همّت ترانه سراهای چیره زبان، هم به همّت صداهای ممتاز و حنجره‌های رنگین کمانی اما امروزه روز بیش از 95% آثار صوتی، عین بیهودگی است. این تهاجم خودی علیه خودی است. 

وای به روزی که یک رأس آن مثلث تاریخی یعنی هنر، هنرمند و هنرپذیر مخدوش و مسموم شود، ویرانی بزرگ اول صاحب اثر را روانه حصر تاریخ می‌کند، سپس بی‌اعتمادی ملّی را دامن می‌زند. 

شاکله این سه زاویه، باید زندگی ساز باشد، نه شیون و زخم زبان و نه رپ و روپ!! من تنها دوست سنتور مشکاتیان

   

شاهرخ تویسرکانی