(گفت‌و‌گو با پروفسور صادقي) 


هم‌زمان با سال بزرگداشت عمر خيام، فيلسوف، رياضي‌دان و شاعر ايراني از سوي «يونسكو» كتاب رباعيات خيام به دو زبان فرانسه و انگليسي–به اهتمام، گزينش و ترجمه‌ی پروفسور حسين صادقي در اروپا منتشر شد. دكتر محمدعلي اسلامي ندوشن، در ديباچه‌اي بر اين كتاب شايسته و نفيس، آورده است حكيم خيام نيشابوري، يكي از آن كساني است كه شخصيت تاريخي او با رمز و رغابت همراه شده است. اسلامي ندوشن در ادامه مي‌گويد: «با آن‌كه خيام حكيم، رياضي‌دان و منجم بزرگي است، همه‌ی اين دانش‌ها را در سايه قرار گرفته و بخش عمده شهرت او برخاسته از همان تعداد اندك رباعي‌هايي است كه به او منسوب گرديده، ... كمتر از هر شاعري، از او شعر به جاي مانده و با اين حال بلندآوازه‌ترين گوينده فارسي در جهان شناخته شده است. از يك سو حجت‌الخلق، حكيم‌الدنيا، امام خراسان علامه‌الزمان... از پيشوايان فكري خراسان عديم‌القرين، و از جانبي ديگر سرگشته و دهري و طبايعي خوانده شده و شعر‌هايش را مار‌هاي گزنده معرفي كرده‌اند.» 

كتاب رباعيات خيام، با متني از فدريكو مايور–مدير كل سابق سازمان فرهنگي يونسكو–مزين شده است، فدريكو مايور در کلام خود اقرار كرده است: «... همان‌گونه كه تلاش‌هاي علمي خيام نيشابوري، او را به نوآورري و پژوهش در آن‌چه تا آن زمان شناخته بود، رهنمون گشت، شعرش نيز او را از دايره‌ی سنتي مديحه‌گويي و توصيف فراتر بُرد تا روي خود را به جانب جهان بگرداند، كائنات را به سوال بگيرد و درباره‌ی مفهوم زندگي به تأمل پردازد.» 

*         *         *

«رباعيات خيام» به گزينش و ترجمه‌ی پروفسور صادقي، اتفاق تازه‌اي در حوزه‌ی معرفي غنا و عظمت ادبيات پارسي به جامعه فرهنگي اروپا‌ست، ما نيز به بهانه‌ی اين ترجمه‌ی جدي و گرانسنگ، ديداري با پروفسور صادقي داشته‌ايم و گفت و شنودي دوستانه كه با هم مي‌خوانيم. 


انسان بر دشمن خود فقط از راه عقل مي‌تواند پيروز شود، نه از راه زور زيرا كه اولي جاودانه است دومي با تحليل قدرت از ميان مي‌رود. 

«تاريخ نوبختي–عباس اقبال» 

● جناب پروفسور صادقي، ابتدا خودتان را به جامعه‌ی فرهنگي و ادبي، به ويژه به خوانندگان مجله‌ی ما معرفي كنيد. 

- اهل خراسانم، سرولايت نيشابور، از خانواده‌اي فرهنگي پدرم از خادمان فرهنگ و انديشه بود و دستي در شعر و ادب و عرفان داشت، به دلیل اين‌كه رياست اداره‌ی فرهنگ سرولايت را به عهده داشت، شرایط تأسيس 32 مدرسه و يك دبيرستان در آن بخش را فراهم گرديد و آن را به كودكان و نوجوانان مستعد خراساني هديه كرد، علت حضور این روزهای من در ايران عزيزم نیز درگذشت ايشان بوده است. من تحصيلات اوليه‌ام را در خراسان، در يكي از مدارس عمومي پدرم به پایان بردم، سپس به تهران آمدم و بعد در سوئيس دوره‌ی پزشكي را گذرانده و مدرک تخصص جراحي عمومي و فوق‌تخصص جراحي قلب را از آمريكا گرفتم.


● جناب پروفسور، شما از سال 1342 تا 1375 رئيس بخش قلب بيمارستان لوزان سوئيس بوده‌ايد، بسياري سوئيس امروز را به چهار دليل مي‌شناسند: بانك‌داري، ساعت، دارو و حضور يك نابغه‌ی شرقي به نام حسين صادقي، خودتان چه ارزيابي از اين حادثه داريد؟ 

- اين لطف مردم و عظمت علم است، من هم فرزند همين سرزمينم كه خيام‌ها را پروراند، به راستی ارزيابي خاصي ندارم. هرگاه كه دست به كاري زده‌ام، به خود گفته‌ام به خاطر داشته باش كه تو سفير يك ملت بزرگوار و سرزميني عزيز به نام ايراني. بله، همان‌طور كه مي‌دانيد، شخصيت‌هاي شناخته شده‌ی سوئيسي را با موفقیت عمل و درمان كرده و باعث سربلندي ايران شده‌ام. 


● رئيس‌جمهور سوئيس نيز از بيماران شما بوده‌اند؟ 

- بله. 


● در كنار اين تخصص و فن خاص، چگونه به سوي ادبيات و شعر هدايت شديد و اين علاقه، از كجا سرچشمه مي‌گيرد؟ 

- سرزمين نيم‌روز، خراسان ما، مهد فرهنگ و ادبيات آسيا بوده است، با نگاهي به تاريخ ستارگان اين خطه بهتر متوجه مي‌شويم اين مركزيت چه اندازه بر شرايط فرهنگي و تاريخي منطقه اثرگذار بوده است، من هم از اين ديارم و از دل خانواده‌اي برآمده‌ام كه كتاب براي آن‌ها در ادب و شعر خلاصه مي‌شد، علاقه‌ی من از اين محیط آغاز می‌شود، فراغت و آرامش و استراحت من وقتي آغاز مي‌شود كه به ادبيات ملي خودمان پناه مي‌برم. 


● چرا از ميان نخبگان، سراغ خيام رفتيد؟ 

- مسئله‌ی ترجيح و تفوق يكي بر ديگري مد نظر نبوده است. از كودكي رباعيات خيام را دوست داشتم، وجوه مشترك زندگي ما در علم و ادب، همشهري‌گري، و در آخر نقش انديشه خيام در غرب و ترجمه‌هاي بدي كه از شعر او شده بود، مرا به اين سمت سوق داد. 


● از چگونگي شكل‌گيري اين كتاب نفيس بگوييد، تنظيم و تهيه‌ی آن بسيار شكيل و همچنين با غنا و تقسيم‌بندي ويژه‌اي انجام گرفته است. 

- ترجمه‌ی رباعي‌هاي خيام زمان زیادي به درازا كشيد، وسواس‌ها اجازه نمي‌داد در اين كار شتاب كنم، اين دفتر در پنج بخش تنظيم شده است! راز‌هاي جهان هستي، ناگزيري‌هاي زندگي، پرسش‌ها، چگونگي زندگي اجتماعي، و دَم‌هاي خوش زندگاني. 

رباعي‌هاي خيام نيشابوري با تصاويري به ياد ماندني از استاد محمود فرشچيان و با خوش‌نويسي هنرمندانه و جذاب استاد غلام‌حسين امير‌خاني، مزين شده است. استاد جواد بختياري، مشاوره‌ی فني و هنري اين دفتر را به عهده داشته و عزيزاني چون مهرگان، فرائيان و شاهداد، تذهيب اين اثر را رقم زده‌اند. 


 ● برخی ايرانيان در غربت، آرام‌آرام از فرهنگ ملي خود دور مي‌شوند، به ويژه آناني كه رشته‌هاي مهم و فني خاصي را در تحقيق و آموزش پش می‌گیرند، امّا شما با وجود زمان طولاني كه در غرب حضور داشته‌ايد، چگونه توانستيد از اين علاقه‌ی ملّي استفاده كنيد؟ 

- «من در ميان جمع و غايب از نظرم» روحم و روانم اينجا بود، من ايراني‌ام، فرزند فرهنگي درخشان، هويت من به اين علاقه بسته است، نه به تخصصم. تخصص، فن است امّا عشق، هنر است. اجازه ندادم اين رشته‌ی نامرئي، قطع شود. تنها هنگام كار تخصصي از اين ويژگی دور مي‌شدم، به محض فراغت، غرق اقيانوس ادب و فرهنگ ملت خود مي‌شدم، فرهنگ تنها بخش مهم از ميهن است كه مي‌توان آن را هر گوشه‌اي از اين گيتي با خود بُرد. به گرفتاري‌هاي دانشگاهي و پزشكي اجازه نمي‌دادم روح مرا آلوده‌ی روزمرگي كند، ما در حوزه‌ی ادبيات، آثاري همسنگ و گاه برتر از آثار ديگر ملل داريم، نبايد اين امتياز بزرگ را ناديده گرفت. 

● و بنا به همين خواست و اراده بود كه ترجمه رباعي‌هاي خيام را ارائه داديد؟ 

- رباعي‌هاي خيام ما، از هر نظر قدرتمند‌تر و بانفوذ‌تر از عالي‌ترين اشعار غربي است، از هومر تا اليوت و تا به امروز افكار خيام هنوز هم در مقام يك نحله‌ی فلسفي، جذاب و اثرگذار است. هويت فلسفي خيام، نابغه‌اي شرقي با آن ژرفا و گستردگی انديشه براي مغرب زمين شگفت‌انگیز است. به ويژه ديدگاه‌هاي خوش‌باشي خيامي كه هنوز هم پاسخ‌گوي پرسش‌هاي انسان متمدن است، مجموع همه‌ی اين داده‌ها بود كه مرا به سوي اين کار، هدايت كرد. 


● يكي از اهل قلم در قرن نوزدهم، فيتز جرالد، براي اولين بار ترجمه‌اي از رباعيات ياد شده را به انگليسي ترجمه و چاپ كرده، كه البته كاستي‌هاي وسيعي هم داشت،‌ آيا ترجمه تازه شما در واقع پاسخ به اين کاستی‌ها بوده است و آيا مي‌تواند چهره‌ی كامل‌تري از كلام خيام را عرضه كند؟ 

- فيتز جرالد، نخستين معرف خيام و شعر او به جهان بوده است امّا يادمان باشد كه ترجمه و به ويژه ترجمه‌ی شعر تا چه اندازه دشوار است، به ويژه براي كسي (مترجمي) كه آگاهي عميق فرهنگي از اثر مورد نظر و تاريخ و زبان آن نداشته باشد، دانستن زبان، به تنهایی كافي نيست. ترجمه ناكامل و برگردان صوري خيام از سوي فيتز جرالد با همه‌ی نواقص، مورد استقبال مردم قرار گرفت و اين اتفاق نشان مي‌دهد كه خيام تا كدام كرانه پيش رفته و از چه تفكر عميق و جهاني برخوردار بوده است كه تنها پاره‌اي از آن–از طريق ترجمه–آن همه مورد عنايت قرار گرفت. 

فيتز جرالد، تنها برگردان انديشه‌ی خيام و مضامين بيروني رباعيات اين حكيم راانجام داد امّا موفق به انتقال روح شعر شرقي ما نشد. من براي فيتز جرالد، احترام بسيار قائلم، زحمت او را ارج مي‌نهم امّا رباعي‌ها را در ترجمه، ‌به گونه‌اي برگردانده كه مطابق ميل انگليسي‌زبان‌ها با همان فرهنگ خاص خودشان باشد و اين بي‌وفايي نسبت به متن است. حيرت‌آور اين‌كه تا پيش از ترجمه‌ی رباعي‌هاي خيام، در تاريخ شعر انگليسي‌زبان‌ها، نوع، شكل، صورت و سياق ويژه‌اي از شعر (به گونه رباعي) وجود نداشت ولي بعد از اين ترجمه، حتي صورت جديدي از شعر كوتاه در ادبيات غرب به دنيا آمد كه نوعي رباعي به شمار مي‌رود، يعني خيام ما در غرب، معمار شكلي تازه از شعر هم شده است چهره‌اي شبيه به رباعي ما، در فرهنگي با آن همه تمدن، كاري سترگ است كه به نام خيام ثبت شده است. ورود رباعي از شرق به غرب! اهميت ترجمه جرالد در اين نكته است و نه ترجمه‌ی تجسم كلمات و تجسد صورت رباعي‌ها... 


● فيتز جرالد، متأسفانه به دليل عدم آگاهي، بخش عظيمي از رباعيات بي‌نام و نشان را به نام «خيام» به مردم غرب معرفي كرده است. شما در اين جست‌و‌جو چه كرده‌ايد؟ آيا به اصل رباعيات خيام پرداخته‌ايد يا از منسوبات به او نيز استفاده كرده‌ايد؟ 

- من از شيوه‌هاي بسياري در تحقيق خود استفاده كردم كه يكي از اين راه‌های تشخیص اصل رباعي‌هاي خيام اين بود كه ديدم خيام به عكس شاعران ديگر (مثلاً در غزل يا اشكال ديگر) در هيچ يك از رباعيات خود، نامي از خويش نمي‌آورد، مثلاً اين‌كه گفته شده است: «خيام انگار كه نيستي، چو هستي خوش باش» هیچ ربطي به خيام نيشابوري ما ندارد. بسياري به خطا، با تأكيد بر اسم «خيام» گمان كرده‌اند كه سراينده‌ی اين پاره‌ها نيز حكيم خراساني ماست. تفكر خيام، تكميل و تكامل انديشه‌ی بوعلي سينا‌ست، خيام يازده سال بعد از وفات حكيم بوعلي سينا به دنيا آمد ولي خود را شاگرد او مي‌دانست. 


● آيا علت استقبال غربي‌ها از خيام تنها به دليل همسويي ديدگاه‌هاي خيام با خواست و زيست و فرهنگ آن‌ها‌ست؟ مسئله‌ی دم غنيمت شمردن و فرهنگ شراب و...؟ 

- نه! به غلط روي برداشت تبليغ شده است. من بر اين باورم كه خيام، شارح عشق و زندگي بوده است، فلسفه‌ی خيامي، فلسفه‌ی پايداري در عشق است، نه لاابالي‌گري. روش و بينش مدرن خيام، موجب حيرت غربي‌ها شده است. خيام، پرچم فرهنگ پيشرو ما، محسوب مي‌شود. در قرن‌هایي كه غرب در عقب‌ماندگي فرهنگي دست و پا مي‌زد، انساني از ايران، تعريفي از آزادي ارائه داده است كه امروزه كاربرد اجتماعي‌اش نمود يافته است. 


● فيتز جرالد نتوانست آن‌طور كه بايد از انتقال اين حس و هوا برآيد. 

- بله، به دو دليل: نخست، ترجمه‌ی لفظي و دوم، حذف روح شعر خيام. چنان از شراب خيامي صحبت كرده است كه گويي حكيم ما الكليست بوده است، در صورتي كه شراب خيامي، شرابي عرشي است كه جلوه‌هاي زميني آن، در کلمه‌های استعاری، تعابیر متفاوتی را در خود دارد. فيتز جرالد، تنها از کلمات، عكس‌برداري صوري كرده است، آن هم از منظري كه خودش پسنديده است. همان‌طور كه مسيحيت را غربي كردند، خيام را غربي باز نموده‌اند. اين باز‌آفريني است، نه ترجمه‌ی انديشه و شعر يك فيلسوف! فيتز جرالد، قادر به درك واقعيت‌هاي پنهان در فرهنگ و هويت ما نبود و اگر غربي‌هاي فهيم و بافرهنگ جذب خيام شده‌اند، بايد به بُعد قدرت و نبوغ علمي او اشاره كرد. 

نقش علم و رياضيات و ستاره‌شناسي، در كلام و شعر او بي‌نظير است، او اولين دانشمندي بود كه به راز بيگ‌بنگ (انفجار نخست كيهان) پي بُرد. خيام بعد از هزار سال هنوز زنده است، جبر و فلسفه‌ی او، كشف فرمول‌هاي نوين رياضي و علوم تجربي از او چهره‌اي جهاني ساخته است. 


● تا آن‌جا كه مطلعم، گويا حتي منتقدين و مفسرين غربي نيز بر اين باورند كه فيتز جرالد، شهرت خود را مديون خيام است. آيا هنوز ترجمه‌ی جرالد، از همان اعتبار سابق برخوردار است؟ 

- فكر نمي‌كنم! البته فيتز جرالد از طريق ترجمه‌ی همين رباعي‌هاي خيام به شهرت رسيد، اول با ارائه 75 رباعي‌ ولي بعد كوشش كرد در كتاب بعدي، تعداد اشعار ترجمه شده را به 101 بيت برساند. 


● آيا ترجمه‌ی جناب‌عالي، در غرب بازتابي داشته است؟ 

- بله، اين كتاب توسط يونسكو استقبال شده و موقعي كه در اروپا يا آمريكا پخش شود گمان مي‌كنم مورد استقبال قرار گيرد چون آن‌هايي كه اين كتاب را ديده‌اند، برايشان خيلي جالب بوده است. 


● آقاي پروفسور، به عنوان آخرين سوال در صورتي كه تمايل داريد بفرماييد هدف از ترجمه و انتشار اين كتاب كه تاكنون گويا براي شما بيش از صد ميليون تومان هزينه در برداشته است، چيست؟ 

- بله سوالي‌ست مناسب كه من بايد جواب بدهم، هدف من از انتشار اين كتاب غير از بُعد فرهنگي و علمي اين كار زمينه‌اي بود براي كمك به ساختن آسمان‌نماي خيام كه در كنار آرامگاه خيام ساخته خواهد شد، اميدوارم با دادن كنفرانس‌هايي در مجامع فرهنگي و علمي كشور‌هاي مختلف، ضمن تشريح مقام علمي خيام و تفسير رباعيات اين شاعر بزرگ ايراني، اين كتاب در آن كنفرانس‌ها به علاقه‌مندان به خصوص هم‌وطنان ايراني هديه كنم و آن‌ها با همّت عالي و با كمك‌هاي مالي خود، شرایط به سرانجام رسیدن طرح آسمان‌نماي خيام را فراهم کنند. 

در اين‌جا لازم است توضيح بدهم، آسمان‌نماي خيام سالني است بزرگ كه گنبدي دارد و روي اين گنبد آسمان و ستاره‌ها منعكس مي‌شوند، و براي علاقه‌مندان و كساني كه در اين زمينه مي‌خواهند آموزش ببينند، مكان مناسبي خواهد بود. بد نيست بدانيد آسمان‌نماي خيام رصدخانه نيست. ما با شركت زايس آلمان مذاكراتي انجام داديم كه دستگاه مورد نياز اين گنبد را از اين شركت تهيه كنيم و ارزش اين دستگاه كه مي‌تواند كواكب را روی اين گنبد منعكس كند، پنج ميليون دلار است. در پايان لازم مي‌دانم از همكاري مردم به خصوص معتمدين و فرماندار نيشابور آقاي مهندس مظفري كه متولي و رئيس هئيت امناي اين پروژه هستند تشكر كنيم. 


● پروفسور صادقي سپاسگزار هستيم. 

- من هم ممنونم و براي شما و مجله‌ی دنياي‌سخن، احترام بسيار قائلم. 

شماره 88    

آبان - آذر    78